شعر در مورد گچ

شعر در مورد گچ ,شعر درباره گچ,شعر برای گچ,شعر در باره گچ,شعر با گچ,شعر درمورد گچ,شعر با کلمه گچ,شعر با کلمه ی گچ,شعری در مورد گچ,شعری درباره گچ,شعر درباره ی گچ,شعر کودکانه در مورد گچ,شعر مفهومی در مورد گچ,شعرهای کودکانه در مورد گچ

شعر در مورد گچ

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد گچ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

مزدور وار رفت به هر چاه و کارکرد

تا اوج ماه با گچ و ساروجش استوار

آری کدام مزد بهست از رضای شه

وز التفات خواجه و تأیید کردگار

شعر در مورد گچ

همائی کرده از گچ بر سر او

بگسترده ز هم بال و پر او

زبان بگشاد و گفت ای مرغ ناساز

تو بی شرمک بدینجا آمدی باز

شعر درباره گچ

در آن گرمابه کرد آنگاه شاهش

فرو بست از گچ و از خشت راهش

بسی فریاد کرد آن سرو آزاد

نبودش هیچ مقصودی ز فریاد

شعر برای گچ

خانه جغد را بکوشیدی

به گچ و سنگ و نقش پوشیدی

سال طوفان و خانه آشفته

تو درو گاه مست و گه خفته

شعر در باره گچ

ز سنگ و ز گچ بود و چندی رخام

وزان جوهری کش ندانیم نام

دو صد رش فزونست بالای

اوی همان سی و پنچ ست پهنای اوی

شعر با گچ

به سنگ و به گچ باید از قعر آب

برآورده تا چشمه آفتاب

هر آنگه که سازیم زین گونه بند

ز دشمن به ایران نیاید گزند

شعر درمورد گچ

ز سنگ و ز گچ بود بنیاد کار

چنین باید آن کو دهد داد کار

چودیوار ایوانش آمد به جای

بیامد به پیش جهان کد خدای

شعر با کلمه گچ

دگر گفت کاری گران آورید

گچ و خشت و سنگ گران آورید

بجستند هرکس که دیوار دید

ز بوم و بر شاه شد ناپدید

شعر با کلمه ی گچ

گچ بام تو نه سپهر به دور

از ره کهکشان کشیده به ثور

کرده با شاخ گلبنت ز فلک

شاخ طوبی خطاب « طوبی لک »

شعری در مورد گچ

نمانم جز عروسی را در این سنگ

که از گچ کرده باشندش به نیرنگ

عروس گچ شبستان را نشاید

ترنج موم ریحان را نشاید

شعری درباره گچ

چه آرایی به گچ ویرانه ای را

که بالا نقش دارد زیر سجین

چرا جان را نیارایی به حکمت

که ارزد هر دمش صد چین و ماچین

شعر درباره ی گچ

لعبت مرده را که اصل از گچ زنده می کنند

از دل پیر عاشقان، رخصت نیست دلبری

سخت تغابنی بود حور حریر سینه را

لاف زنی خارپشت از صفت سمنبری

شعر کودکانه در مورد گچ

بر در و بام برف پنداری

بیخته گچ و کشته آکور است

باغ چون جزع و راغ چون شبه را

دل و جان غمگن است و مسرور است

شعر مفهومی در مورد گچ

چنــــد روز به پا تو گچ گرفتی

خواهم که دگر به گچ نباشی! 

هشتصد دفعه آمــــــدم عیادت

حتی شده است منزل نباشی

شعرهای کودکانه در مورد گچ

بــه مُردادی ترین گرمـــا قسم، بدجور دلتنگم

شبیه گچ شده از دوری ات، بانوی من، رنگم!

حسودی می کند دستم بــه لبهایی کـه بوسیدت!

وَ من بیچاره ی چشم تو ام… با چشم می جنگم!

شعر در مورد گچ

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد اسم ترانه

اشعار عادل دانتیسم

اشعار امید صباغ نو

اشعار چیستا یثربی

شعر در مورد حضرت قاسم (ع)